(تکههایی از سرمقالهٔ پروندهٔ شعر شماره دوم)
شاعرِ آگاه همیشه باید خودش را در انبانی تصور کند به نامِ «تاریخ ادبیات»؛ زیرا شعر هر قدر هم در دوران خود قدر ببیند و بر صدر بنشیند، بعد از چند سالی، گیریم که شاعر در تمامِ طول زندگی خودش به ناحق، و به ویژه با ابزارهایی که ربطی به هنر ندارند، بر مِصطبۀ عیش تنعّم کرده و میرِ مجلس بوده باشد، آخرالأمر در کوزه میافتد و کارش به همان انبانِ تاریخ ادبیات میکشد و حسابش با منتقدین است؛ آنگاه، شاعر زبان فارسی باید بداند که قرار است با رودکی و فردوسی و باباطاهر و فرخی و منوچهری و خیام و سنایی و خاقانی و عطار و نظامی و مولانا و سعدی و حافظ و عرفی و کلیم و بیدل و صائب و حزین و هاتف و فروغی و ایرج میرزا و بهار و پروین و نیما و اخوان و فروغ و شاملو و سپهری و نادرپور و سایه مقایسه شود.
اگر فرهنگی بودن را بهرهمندی از «میراثِ دانشی و سرمایۀ معنویِ انسانی و قومی» بدانیم، وضع در شعر امروزیان بسیار غمانگیز است. برای اینکه کسی فرهنگ داشته باشد، باید دانشی درخور داشته باشد از اخبار و آثار گذشتگان و میراث علمی و معنوی بشری، خاصه میراث قومیِ خویش، تا بتواند از اندوختههای زبانی، گنجینههای فکری و ظرایف هنری و رِوایی بازمانده بهره ببرد و شعر خویش را با آبی که از جوی تاریخِ علم و هنر و ادبیات میرسد تر و تازه و سیراب بدارد. اما گویی اغلبِ شاعران این عصرِ جلوهگری و سیطرۀ فضای مَجازی، کمتر فرصتی دارند تا در آثار گذشتگان به چشم دقّت و عبرت بنگرند و از آن دریاهای مالامال، کوزههای یک روزۀ خود را پر کنند.
مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات میرود و شعرها و داستانها را همراه با نقد منتشر میکند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستانهایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیبشناسی ضعفها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.