تفنگ محمد بهمن بیگی و صادق هدایت گیاهخوار
تفنگ محمد بهمن بیگی و صادق هدایت گیاهخوار از این قرار است که محمد بهمن بیگی میگفت: در ۲۴ سالگی موقعی که فارغالتحصیل شده بودم، کتاب بوف کور صادق هدایت را خواندم. همیشه دلم میخواست صادق هدایت را ببینم.
شنیده بودم که روزهای جمعه با عده ای از دوستانش مثل بزرگ علوی، نیما یوشیج و چند نفر دیگر در کافه نادری شمیران جمع میشوند و چای میخورند و حرف میزنند.
روز جمعهای سوار درشکه شدم و به کافه نادری شمیران رفتم. در گوشهٔ کافه، میزی گذاشتهاند و عدهای دورش نشسته اند.
پرسیدم صادق هدایت کدام یک از آنهاست؟
گفتند: آن فرد عینکی. رفتم و سلام کردم و گفتم آمدهام شما را ببینم. کتاب بوف کور را خواندهام و چند جمله هم از آن را حفظ برایش خواندم. خیلی خوشش آمد. کمی با هم حرف زدیم.
گفت: اهل کجا هستی؟ گفتم: قشقایی هستم و تازه لیسانس حقوق گرفتهام.
گفت: چنین جوانی با این قدرت سخنوری و با این قیافه و هیکل برازنده، باید هم قشقایی باشد.
از من پرسید: خب حالا که قشقایی هستی، تفنگ هم داری؟
گفتم: بله تفنگ هم دارم.
گفت: آهو هم میزنی؟
گفتم: بله آهو هم میزنم.
گفت: تفنگ دست آهو هم میدهی؟
فهمیدم که چه میگوید. چون هدایت گیاهخوار بود و مخالف شکار و کشتن حیوانات.
گفتم فهمیدم چه گفتی.
خیلی مهربانی کرد و احترام. خداحافظی کردم. بعد از مدتی که از تهران به ایل بازگشتم، دو تا تفنگ داشتم که گفتم آنها را آوردند. هردو تا را به پارک بمو بخشیدم.
(پارک بمو منطقه حفاظت شده در نزدیکی شیراز بالای دروازه قرآن.)
پدرم ناراحت شد.
گفتم: من دیگر از این به بعد تفنگ در دست نخواهم گرفت.
بعد از تعطیلات به تهران برگشتم.
باز به کافه نادری رفتم و کتاب عرف و عادت در عشایر فارس را هم که در آن اشاره کرده بودم چارهٔ درد عشایر فشنگ، تفنگ، جنگ و خونریزی نیست، قلم است و کاغذ و سواد و علم و کتاب، به او تقدیم کردم و گفتم من تفنگهایم را بخشیدم و دیگر شکاری نخواهم کرد.
بعد از این ملاقات، با هم دوست شدیم و مطلبی هم دربارهٔ کتابم نوشت که در مجلهٔ سخن چاپ شد.
بانوی ایل (گفتگو با سکینه کیانی “بهمن بیگی” نشر قلمکده، ۱۳۹۹، به کوشش فرح نیازکار
از صفحهٔ فیسبوک عادل بیابانگرد جوان)
مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات میرود و شعرها و داستانها را همراه با نقد منتشر میکند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستانهایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیبشناسی ضعفها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.