دنیای مطبوعاتی آقای اسراری-بهرام بیضایی- ۱۳۴۴
دنیای مطبوعات یآقای اسراری،
بهرام_بیضایی، ۱۳۴۴
نظری:
خوب گفتین! اخبار دنیا داره منو فرومیبره. من بین سیل و قحطی و زمینلرزه، دستوپا میزنم. هرجارو درست میکنی، مصیبت از جای دیگهای سر در مییاره. من بین ارواح کشتهشدگان و صدای گرسنگان غرق میشم. زنی پنج میمون به دنیا آورد! کوهها حرکت میکنن! آتشفشانها به فوران افتادن! من نمیتونم جلوِ اتفاقاتو بگیرم! معدنچیای زندهبهگور، سوختگان حوادث، و یتیمهای جنگ، درِ خونهٔ منو میزنن! من غرق میشم؛ فقط دستمه که به امید نجات، بیرونه و کسی نمیگیردش!
مدیر:
اون از شغلش ناراضیه!
نظری:
کار من این نیست. من به اینجا غلط افتادم؛ فقط برای تامین زندگی! درسته که همهٔ وقتمو میکشه،فکرشو بکنیدمن زمانی میخواستم شعر بگم!
مدیر:
تو الان کار مفیدتری میکنی نظری؛صفحهٔ آخرین اتفاقات!
نظری:
شما جدی نمیگیرین؛ ولی من روزی، شاید همون روز که دارم دنیا رو ترک میکنم، بالاخره اشعارمو منتشر میکنم. بله این کارو میکنم.مجموعهای از اشعار گفته نشده.
(خارج میشود)
مدیر:
نظر شما چیه خانم اقاقی؟
خانم اقاقی:
من خوشحالم که اون اشعار گفته نشدند. نگاهی به مجله بکنید؛ چیزی که فراوانه شاعر! همکار دلسوزه که اصلا پیدا نمیشه.
دنیای مطبوعاتی آقای اسراری،
بهرام_بیضایی، ۱۳۴۴

دنیای مطبوعاتی آقای اسراری-بهرام بیضایی- ۱۳۴۴
مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات میرود و شعرها و داستانها را همراه با نقد منتشر میکند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستانهایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیبشناسی ضعفها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.