دهمین شمارهٔ مجلهٔ ادبی نوپا منتشر شد
پروندهٔ این شماره به سیروس علینژاد روزنامهنگار باسابقهٔ ایران و مطبوعات ادبی پرداخته است.
طرح روی جلد این شماره پرترهٔ سیروس علینژاد به قلم هادی حیدری است.
در این پرونده گفتوگویی مفصل با سیروس علینژاد دربارهٔ آدینه، آیندگان، دنیای سخن و دیگر مجلات آمده است با یادداشتها و مقالههایی از مسعود بهنود، علی دهباشی، اسماعیل جمشیدی، مسعود خیام، پژمان موسوی و حمیدرضا محمدی.
در بخش شاهنامه و اساطیر نیز گفتوگویی با دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق با عنوان «بیضایی اسطورهآفرینی را وارد سینما کرد» آمده است.
با داستانهایی از نویسندگانی تازهنفس همراه با نقدی بر داستانها و ترجمهای از نجیب محفوظ. نقدهای این شماره را محمدرضا ایوبی، پژند سلیمانی، بهاره ارشدریاحی و احمد هاشمی بر داستانها نوشتهاند.
همچنین ترجمهٔ بخشی از آخرین رمان نیمهکارهٔ گابریل گارسیا مارکز «تا ماه آگوست»
مجلهٔ ادبی نوپا به سردبیری مجتبا نریمان، دبیر بخش ترجمه اسدلله امرایی، دییر بخش داستان فارسی کاوه فولادینسب، شاهنامه و اساطیر آرمان فاتح، مدیر هنری عظیم فطرتی ویژهٔ نوروز ۱۴۰۴ منتشر شد.

دهمین شمارهٔ مجلهٔ ادبی نوپا منتشر شد
سخن سردبیر
مطبوعاتِ پویا، ادبیات پویا [مجتبا نریمان]
بازچاپ
مقدّمۀ استاد سعید نفیسی بر فرهنگِ فرانسه-فارسی
پرونده
این آخرین سرودی بود که ما خواندیم / گفتوگو با سیروسعلینژاد [مجتبا نریمان]
اگر سیروس باشد، میشود! [ مسعود بهنود] حلوای انگشتپیچ [ ایرج پارسینژاد]
سیروس، روزنامهنگاری کمالگرا [ اسماعیل جمشیدی] رهبر ارکستر [ مسعود خیام] علینژاد به ما آموخت خوب بخوانیم
و بسیار بنویسیم و کمتر رضایت به چاپ بدهیم [ علی دهباشی] آقا دنیا دست کیه؟ [ سرمد قباد] چراغِ راه [ پژمان موسوی]
روزنامهنگارِ سختجان [ حمیدرضا محمدی]
داستان فارسی
سوزنبان [فاطمه مهدوی] یادم تو را فراموش [مریم سعیدی]
دوباره سعی کنید [پرستو جوزانی] هوا خاهر شد [مازیار تهرانی]
تـرجمه
قسمتی و نصیبی [نوشتۀ نجیب محفوظ / ترجمۀ نیما خرم روز]
شاهِ نامهها
کنگدزهوخت در آینۀ برج بابل [آرمان فاتح]
اساطیر و اساطیروارهها
بیضایی اسطورهآفرینی را وارد سینما کرد / گفتوگو با دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق [مجتبا نریمان، آرمان فاتح]
توتمیسم [ آرمان فاتح]
«طاقبستان» یا «طاق وه سان»؟ سوءتفاهمی در بستر زبان و تاریخ [ابوالفضل محبی]
فصل اول رمان
تــا مـاه آگـوست / گابریل گارسیا مارکز [ترجمۀ مجتبا نریمان]
معرفی کتاب
ساحل سهرابی
به یاد دکتر محمدرضا باطنی با همکاری مجلهٔ ادبی نوپا
به یاد دکتر محمدرضا باطنی:
و رونمایی از کتاب «شناختنامهٔ دکتر محمدرضا باطنی»
سخنرانها:
ژاله آموزگار
رضا نیلیپور
سیروس علینژاد
عبدالرحمن نجلرحیم
شهین باطنی
مجتبا نریمان
با همکاری: انتشارات نریمان، مجلهٔ ادبی نوپا، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۶
تهران، خيابان ولیعصر، سهراه زعفرانيه، خيابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲، باغ موقوفات دکتر افشا

به یاد دکتر محمدرضا باطنی
مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات میرود و شعرها و داستانها را همراه با نقد منتشر میکند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستانهایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیبشناسی ضعفها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.
مجله ادبی نوپا شماره ششم منتشر شد
ششمین شماره مجله ادبی نوپا به سردبیری مجتبا نریمان ویژه بهار 1402 منتشر شد. این شماره از فصلنامۀ ادبی نوپا که به موضوع ادبیات اعتراضی پرداخته است در 218 صفحه و با قیمت 100 هزار تومان راهی کتابفروشیها شد. مجتبا نریمان در سخن سردبیر این شماره با تیتر «خاکِ وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟» از اهمیت زبان و مسئلۀ گفتوگو و همبستگی نوشته است و در ادامه به موضوع ادبیات اعتراضی در ادبیات کلاسیک و دورۀ مشروطه اشاره کرده است.
اولین بخش مجله، «بازچاپ» است که با مقالهای از شاهرخ مسکوب (نگاهی به شعر متعهد فارسی دهه سی و چهل) آغاز میشود و در ورودی این بخش آمده است «بعد از سخنرانی غلامحسین ساعدی و مقالۀ نجف دریابندری، این سومین شماره از مجله است که بازچاپِ مقالات قدیمی را میخوانید. در این شماره مقالهای ارزشمند -چه از لحاظ ارزش ادبی و چه از لحاظ تاریخی و اجتماعی- از شاهرخ مسکوب آورده شده است. مقالهای که برخلافِ عنوانش که شاید یادآورِ ادبیاتِ تودهای باشد، از ایدئولوژیزدگی به دور و راوی و منتقدی منصف است در تحلیل.»
در بخش دوم مجله داستانهایی آمده است از حمید نامجو، حمیدرضا بابابیگی، مسعود زیرکی، محسن راستگو، نسترن سوادکوهی و سولماز مسعودیان همراه با نقدهایی بر داستانهای منتشر شده از محمدرضا ایوبی، فریبا عابدیننژاد، سیما خسروی و بهاره ارشد ریاحی.
بخش بعدی مجله که «فصل اول رمان» نام دارد بخشهایی از رمان منتشر نشدهای از پرویز مسجدی (میخواهم یک رمان سورئالیسی بنویسم) و بختیارعلی (بندر فیلی) ترجمۀ مریوان حلبچهای آمده است.
بخش ترجمه با داستان آموندسن از آلیس مونرو ترجمۀ میترا دولتآبادی آغاز شده است و در ادامه «قصه روسیه» لویی سی کی ترجمۀ امیرحسین دانشورکیان به انتخاب اسدلله امرایی، «نقدی بر شعر سرزمین ویران» کلاود مک کی ترجمۀ آرش خوبانی، شعرهای اعتراضی ترجمۀ سحر حدیقه و «همه مادرهای خستۀ روی زمین» جوآن بائز ترجمۀ م.آزاد و مانی صالحی علامه.
در ورودی بخش «شاهِ نامهها» که مقالۀ از هنر تا جادوی آرمان فاتح آمده است آورده شده «شمارۀ پیش وعده دادیم که در این بخش هرشماره یادداشتی خواهید خواند از دکتر ابوالفضل خطیبی… افسوس که اجل امان نداد و استاد آنچنان زود از دنیای ما رفت که هنوز سخت است بپذیریم چنان مرد باسواد و خوشپوشی به خاک سپرده شد.»
و در بخش پایانی یعنی مقالهها و نقدها مقالهای آمده است از مریم رنجبری با نام «نگاهی به تاریخچۀ ادبیات اعتراضی» و معرفی چند کتاب چاپ جدید.

مجله ادبی نوپا شماره ششم منتشر شد
مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات میرود و شعرها و داستانها را همراه با نقد منتشر میکند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستانهایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیبشناسی ضعفها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.
آناکریستی بعد از ۵۷ سال دوباره منتشر شد
چاپ نخستِ این کتاب به فروردین سال 1343 برمیگردد. «آناکریستی» در آن سال از سوی مؤسسۀ انتشارات فرانکلین و شرکت سهامی نشر اندیشه منتشر شد و اینک بعد از پنجاهوهفتسال توسط انتشارات نریمان و با همکاری انتشارات فارابی بهچاپ رسدید.
سال گذشته نیز کتاب «سفر دور و دراز به وطن» سه نمایشنامۀ تکپردهای از همین نویسنده و همین مترجمان بعد از شصتوسهسال دوباره چاپ و روانۀ کتابفروشیها شد.
نثر دیالوگهای شخصیتها در نمایشنامههای یوجین اونیل عامیانه و دشوار است. در دیالوگهای اونیل، کلمات به صورت شکسته و با لهجۀ کارگرهای کشتیهای باربری ادا میشوند که این ویژگی تا حد ممکن در ترجمۀ فارسی نیز منعکس شده است. نثر شکستهای که مترجمان این کتاب، با دقت در انتخابِ واژهها، به فارسی درآوردند تا احساسِ گفتارِ شخصیتهایی که توسط اونیل خلق شدهاند را به به مخاطب فارسیزبان انتقال دهند. این برگردانِ فارسی به قلم دو استعداد برجسته و فعالِ عرصۀ ادبیات در آن سالها، یعنی مرحوم صفدر تقیزاده و محمدعلی صفریان صورت پذیرفت که بعدها هریک خود به اساتید برجستۀ این عرصه بدل شدند.

آناکریستی بعد از ۵۷ سال دوباره منتشر شد
مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات میرود و شعرها و داستانها را همراه با نقد منتشر میکند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستانهایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیبشناسی ضعفها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.
صفدر تقیزاده
صفدر تقیزاده: استاد، دوست، همراه، معبودا و پدر معنوی من و خیلیهای دیگر بود. شغل اصلیاش را شاید مترجمی و نویسندگی بدانند اما استادِ معلمی کردن بود. نبوغی شگرف داشت در شناخت و معرفی نویسندگان جوان به جامعهٔ ادبی ایران. از ناصر تقوایی گرفته تا فرخنده آقایی…
برای عدهٔ زیادی از آنها که رمان «پیرمرد و دریا» همینگوی را خواندهاند و «سینما پارادیزو» تورناتوره را دیدهاند یک موضوع قابل درک نبود و آن، رفاقت پیرمردی بود با پسرکی! چطور میشود چنین رابطهٔ احساسی میان دو نفر با این اختلاف سن شکل بگیرد؟! بله، غریب است اینکه میگویم. اختلاف سن من و صفدر تقیزاده شصت سال بود. گاهی شاگردش بودم، گاهی همراهش، گاهی همکارش، گاهی چون پسرش و گاهی همچون یک دوست. من در این بازار ادب هیچکس را نداشتم. نه خانوادهای که اهل ادب باشد و نه رشتهٔ دانشگاهیام مرتبط بود با آنچه علاقه داشتم. آنکه دستم را گرفت و هدایت کرد مرا صفدر تقیزاده بود. راه را نشانم داد، روی نوشتههایم با مداد و دستهای لرزانش خط کشید و اصلاحشان کرد. پدر معنوی انتشارات نریمان و مجلهٔ ادبی نوپا بود و اگر حمایتهایش نبود هیچگاه جرئت و جسارت شروع این راه را بهدست نمیآوردم. نمیدانید چه لذتبخش است وجود چنین آدمی در زندگیتان. یک نفر پیرِ راه در کنارتان باشد و حرف که بزند مسیر را نشانت بدهد. انسانیت را نشانت بدهد. شرافت را نشانت بدهد. دقیق بودن و درست بودن و بهترین بودن را نشانت بدهد. به حرفهایش شک نداشته باشی و سرشار باشی از ایمان. همهٔ اینها و خیلی بیشتر از اینها برای من و بسیاری از اهالی ادبیات صفدر تقیزاده بود که اگر میخواهید به بخشی از دریای وجودش پی ببرید رمان پیرمرد و دریا را با ترجمهٔ کهنهرفیقش نجف دریابندری بخوانید و سینما پارادیزو را ببینید.
بعید است مادرِ گیتی چون او و دریابندری و باطنی و… به این زودیها فرزندی بزاید. هرکدام از این نامها همراه با خودشان بخشی از تاریخ و فرهنگ و ادبیات این سرزمین را به زیر خاک بردند و باید شاکر باشیم برای آنچه از آنها مانده است و افسوس بخوریم برای آنچه میتوانستند از خود بهجای بگذارند و به هزار و یک دلیل نشد.

صفدر تقیزاده: استاد، دوست، همراه، معبودا و پدر معنوی

صفدر تقیزاده: استاد، دوست، همراه، معبودا و پدر معنوی

صفدر تقیزاده: استاد، دوست، همراه، معبودا و پدر معنوی

صفدر تقیزاده: استاد، دوست، همراه، معبودا و پدر معنوی
مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات میرود و شعرها و داستانها را همراه با نقد منتشر میکند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستانهایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیبشناسی ضعفها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.
صفدر تقیزاده از دنیای ما رفت
متأسفانه ساعتی پیش استاد صفدر تقیزاده از دنیای ما رفت. صفدر تقیزاده که در طول حیات خود کتابهای زیادی را به جامعهٔ ادبی ایران هدیه کرد و بنیانگذار مجلاتی چون کتاب سخن بود و میتوانیم او را به نوعی پدر معنوی و از بنیانگذاران مجلهٔ ادبی «نوپا» نیز بنامیم، بعد از مدت کوتاهی مبارزه با بیماری، از دنیا رفت.

صفدر تقیزاده از دنیای ما رفت
مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات میرود و شعرها و داستانها را همراه با نقد منتشر میکند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستانهایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیبشناسی ضعفها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.









