صفدر تقیزاده
صفدر تقیزاده: استاد، دوست، همراه، معبودا و پدر معنوی من و خیلیهای دیگر بود. شغل اصلیاش را شاید مترجمی و نویسندگی بدانند اما استادِ معلمی کردن بود. نبوغی شگرف داشت در شناخت و معرفی نویسندگان جوان به جامعهٔ ادبی ایران. از ناصر تقوایی گرفته تا فرخنده آقایی…
برای عدهٔ زیادی از آنها که رمان «پیرمرد و دریا» همینگوی را خواندهاند و «سینما پارادیزو» تورناتوره را دیدهاند یک موضوع قابل درک نبود و آن، رفاقت پیرمردی بود با پسرکی! چطور میشود چنین رابطهٔ احساسی میان دو نفر با این اختلاف سن شکل بگیرد؟! بله، غریب است اینکه میگویم. اختلاف سن من و صفدر تقیزاده شصت سال بود. گاهی شاگردش بودم، گاهی همراهش، گاهی همکارش، گاهی چون پسرش و گاهی همچون یک دوست. من در این بازار ادب هیچکس را نداشتم. نه خانوادهای که اهل ادب باشد و نه رشتهٔ دانشگاهیام مرتبط بود با آنچه علاقه داشتم. آنکه دستم را گرفت و هدایت کرد مرا صفدر تقیزاده بود. راه را نشانم داد، روی نوشتههایم با مداد و دستهای لرزانش خط کشید و اصلاحشان کرد. پدر معنوی انتشارات نریمان و مجلهٔ ادبی نوپا بود و اگر حمایتهایش نبود هیچگاه جرئت و جسارت شروع این راه را بهدست نمیآوردم. نمیدانید چه لذتبخش است وجود چنین آدمی در زندگیتان. یک نفر پیرِ راه در کنارتان باشد و حرف که بزند مسیر را نشانت بدهد. انسانیت را نشانت بدهد. شرافت را نشانت بدهد. دقیق بودن و درست بودن و بهترین بودن را نشانت بدهد. به حرفهایش شک نداشته باشی و سرشار باشی از ایمان. همهٔ اینها و خیلی بیشتر از اینها برای من و بسیاری از اهالی ادبیات صفدر تقیزاده بود که اگر میخواهید به بخشی از دریای وجودش پی ببرید رمان پیرمرد و دریا را با ترجمهٔ کهنهرفیقش نجف دریابندری بخوانید و سینما پارادیزو را ببینید.
بعید است مادرِ گیتی چون او و دریابندری و باطنی و… به این زودیها فرزندی بزاید. هرکدام از این نامها همراه با خودشان بخشی از تاریخ و فرهنگ و ادبیات این سرزمین را به زیر خاک بردند و باید شاکر باشیم برای آنچه از آنها مانده است و افسوس بخوریم برای آنچه میتوانستند از خود بهجای بگذارند و به هزار و یک دلیل نشد.
مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات میرود و شعرها و داستانها را همراه با نقد منتشر میکند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستانهایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیبشناسی ضعفها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.