ایرج پرسینژاد را میتوان حافظۀ زنده و روشن نسلی دانست که خاطرات جمعهای خصوصی و نامهنگاریها و گفتارهای دوستانهشان ارزش ادبی و تاریخی دارد. خاطرهگویی و حافظۀ نیرومند و دقیق ایرج پارسینژاد در مرور رخدادهای شیرین و تلخ و با ارزشِ سالهای دور چنان دلنشین است که وقتی وی لب به بیان آنها باز میکند شنونده از گذر زمان خسته نمیشود، چه خاطراتی که خود در آنها حضور داشته و چه آنهایی که از دیگر بزرگان شنیده است.
خوشبختانه ایرج پارسینژاد در سالهای اخیر همزمان با نوشتن و گردآوری جلدی دیگر از مجموعۀ گرانبهای نقد ادبی و منتقدان معتبر معاصر ایران که به استاد شفیعی کدکنی اختصاص دارد، به نوشتن کتاب خاطرات خود نیز مشغول بوده است.
این کتاب در ماههای آینده توسط محمدرضا جعفری در نشر نو چاپ و منتشر خواهد شد.
در این کتاب به طور مفصل به زندگی و خاطرت خود از شخصیتهای نامآور فرهنگ و ادبیات و هنر پرداخته است. بخت با من یار بود تا این کتاب را پیش از چاپ ورق بزنم، برای همین در این گفتگوی مفصل که بخشی از آن به ناچار به دلیل حجم بالای کلمات و محدودیت مجله در اینجا نیامده است، سعی بر آن داشتم تا علاوه بر آنچه تکرار آن غیر قابل چشمپوشی بود، به آن بخشی که در کتاب خاطرات پرداخته نشده بود اشارهای کنم.
در گفتگوی پیشِرو از آبادان شروع میکنیم و به لندن میرویم، به تهران بازمیگردیم و از تلویزیون ملی راهی ژاپن میشویم، تأثیر انقلاب را بر جامعه و شخصیتهای بزرگ ادبی لمس میکنیم و نکتههایی تازه دربارۀ شخصیتهای بزرگ ادبی معاصر ایران مییابیم.

سیاه مشقِ شانزدهم
مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات میرود و شعرها و داستانها را همراه با نقد منتشر میکند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستانهایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیبشناسی ضعفها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.