نوشته‌ها

خداحافظ استاد، خداحافظ فرزند خلف، خداحافظ نجف دریابندری

خداحافظ استاد، خداحافظ فرزند خلف، خداحافظ نجف دریابندری

سال‌های سال، زیباترین جمعه‌های جهان مال من بود.
هرجمعه، ساعت چهارِ صبح می‌رفتیم کوه و نُه صبح به سرعت پایین می‌آمدم تا به دیدار استاد نجف شتاب کنم. قدیم‌ترها که حرف می‌زد جهانِ دیگری بود. بعدترها که کم حرف شد چشم‌انتظار می‌ماندیم تا کلامی از دهانش خارج شود و خاطره‌ای بگوید و عشق کنیم از تُن صدای گیرایش.

استادِ به‌حرف آوردنِ استاد نجف، سیروس علی‌نژاد بود و ایرج پارسی‌نژاد. بعدتر که دیگر حرفی نمی‌زد فقط هرجمعه نگاهش می‌کردیم. خیلی چیزها را از یاد برده بود اما اگر صفدر تقی‌زاده یک هفته غیبت می‌کرد می‌پرسید کجا بودی؟ یا همیشه حواسش بود برای منوچهر انور آب‌جوش بیاورند نه چای.

جمعه‌ها بهترین جای دنیا جردن بود و بهترین صدای دنیا صدای خنده‌های نجف دریابندری که از توی حیاط هم می‌آمد، حتا گاهی از کوچهٔ چهرازی.

 

خداحافظ استاد، خداحافظ فرزند خلف، خداحافظ نجف دریابندری

خداحافظ استاد، خداحافظ فرزند خلف، خداحافظ نجف دریابندری


وقتی تصمیم گرفتم پروندهٔ استاد نجف را در مجله کار کنم مانده بودم باید از کدام بُعد بررسیِ کارنامهٔ این بزرگ‌مَرد را شروع کنم؟

مترجمی بود در بالاترین و حرفه‌ای‌ترین سطح که وجودش فارسی‌زبانان زیادی را با جهان‌های دیگر آشنا کرد. نویسنده‌ای بود خلاق، چه وقتی طنز می‌نوشت، چه وقتی مقالات سیاسی می‌نوشت و چه وقتی کتاب آشپزی نوشت… برایش فرقی نمی‌کرد مشغول چه کاری است، با بهترین کیفیت کارش را انجام می‌داد. همان‌طور که با بهترین کیفیت سعی کرد از زندگی لذت ببرد.

وقتی با تلاش‌ها و پیگیری‌های دکتر فرهاد نظری، نجف دریابندری به‌عنوان گنجینهٔ زندهٔ بشری در میراث خوراک ثبت ملی شد چند ساعتی به عنوانش اندیشیدم که باید او را به‌عنوان گنجینهٔ زندهٔ بشری در موارد زیادی ثبت ملی می‌کردند.

در ترجمه، در نویسندگی، خوراک، نقاشی، کنده‌کاری، نقد نوشتن، رفاقت، آزادگی و آزاد اندیشی و… برای این جهان متأسفم که شما را از دست داده استاد نجف، برای خودم که نیستم تا زیر تابوت شما را بگیرم، برای رفقایی که بیش از هفتاد سال است رفیق‌تان مانده بودند، برای صفدر تقی‌زاده… خدانگه‌دار پیرمرد، خداحافظ استاد، خداحافظ فرزندِ خلف، خداحافظ نجف

 

سردبیر مجله ادبی نوپا

مجتبا نریمان

 

 

از زیباترین عکس‌های نجف دریابندری است

از زیباترین عکس‌های نجف دریابندری است

 

 

 

 

 

 


مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات می‌رود و شعرها و داستان‌ها را همراه با نقد منتشر می‌کند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستان‌هایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیب‌شناسی ضعف‌ها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.


مدیر مسئول و سردبیر:

مجتبا نریمان

نشانی و شماره تماس

شماره تماس: 88527713 – 021

همراه: 383 0282 0912

نشانی: تهران، سهرودی شمالی، کوچه قرقاول، پلاک 36 ، واحد

ایمیل: ‏Email: nopa.magazine@gmail.com

واتساپ: WhatsApp: 0912-0282-383

کانال تلگرام مجله: https://t.me/nopa_magazine

 

پروفسور رایت عقیده دارد که اسکندر «بیش از هر چیز پیامبر صلح بود.» لابد ایشان اطلاع دارند، منتها به نظر می‌رسد

اسکندر پیام صلحش را از راه جنگ تبلیغ می‌کرد!

 

پروفسور رایت عقیده دارد که اسکندر «بیش از هر چیز پیامبر صلح بود.» لابد ایشان اطلاع دارند، منتها به نظر می‌رسد

پروفسور رایت عقیده دارد که اسکندر «بیش از هر چیز پیامبر صلح بود.» لابد ایشان اطلاع دارند، منتها به نظر می‌رسد

 

پروفسور رایت عقیده دارد که اسکندر «بیش از هر چیز پیامبر صلح بود.» لابد ایشان اطلاع دارند، منتها به نظر می‌رسد که اسکندر پیام صلحش را از راه جنگ تبلیغ می‌کرد.

 

از کتاب «چنین کنند بزرگان»

نجف دریابندری ‎

مجلهٔ ادبیِ نوپا

 

 

 

اسکندر مقدونی

اسکندر سوم مقدونیه (۲۰ یا ۲۱ ژوئیهٔ ۳۵۶ ق م در پلا – ۱۰ یا ۱۱ ژوئن ۳۲۳ ق م در بابل)، معروف به اسکندر کبیر، پادشاه بخش مقدونیه در یونان باستان بود. او در سال ۳۵۶ ق م در شهر پلا متولد شد و تا سن ۱۶ سالگی تحت تعلیم ارسطو قرار داشت. اسکندر توانست تا پیش از رسیدن به سن سی سالگی یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های دنیای باستان را شکل دهد که از دریای یونان تا هیمالیا گسترده بود. او در جنگ‌ها شکست‌ناپذیر می‌نمود. از اسکندر به‌عنوان یکی از ده فاتح بزرگ در سرتاسر تاریخ یاد می‌شود.

 

 


مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات می‌رود و شعرها و داستان‌ها را همراه با نقد منتشر می‌کند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستان‌هایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیب‌شناسی ضعف‌ها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.


مدیر مسئول و سردبیر:

مجتبا نریمان

نشانی و شماره تماس

شماره تماس: 88527713 – 021

همراه: 383 0282 0912

نشانی: تهران، سهرودی شمالی، کوچه قرقاول، پلاک 36 ، واحد

ایمیل: ‏Email: nopa.magazine@gmail.com

واتساپ: WhatsApp: 0912-0282-383

کانال تلگرام مجله: https://t.me/nopa_magazine

از زیباترین عکس‌های نجف دریابندری است

از زیباترین عکس‌های نجف دریابندری است

از زیباترین عکس‌های نجف دریابندری است
از آرشیو عکس‌های حمید جانی‌پور

 

از زیباترین عکس‌های نجف دریابندری

از زیباترین عکس‌های نجف دریابندری

حمید جانی پور

حمید جانی پور پیش از این به عنوان عکاس مطبوعات در نشریاتی مانند دنیای اقتصاد، شرق، کارگزاران، هم میهن و شهروند امروز فعالیت کرده است. او بعد از آشنایی با نشر چشمه، در کنار گرایش اصلی خود، مشغول عکاسی از نویسندگان شد و آنها را در زندگی واقعی و روزمره نشان داد. عکس‌هایی برگرفته از محیط زندگی و عادت‌های طبیعی نویسنده که چهره‌ای متفاوت را برای مخاطب آشکار می‌کرد.

همچنین عکاسی دو فیلم  “نفس” و “شیار ۱۴۳” به کارگردانی نرگس آبیار نیز در سابقه کاری او وجود دارد.

 

 


مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات می‌رود و شعرها و داستان‌ها را همراه با نقد منتشر می‌کند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستان‌هایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیب‌شناسی ضعف‌ها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.


مدیر مسئول و سردبیر:

مجتبا نریمان

نشانی و شماره تماس

شماره تماس: 88527713 – 021

همراه: 383 0282 0912

نشانی: تهران، سهرودی شمالی، کوچه قرقاول، پلاک 36 ، واحد

ایمیل: ‏Email: nopa.magazine@gmail.com

واتساپ: WhatsApp: 0912-0282-383

کانال تلگرام مجله: https://t.me/nopa_magazine

وقتی چه گوارا کبریتش را آتش می‌زند تا سارتر سیگارش را روشن کند

وقتی چه گوارا کبریتش را آتش می‌زند تا سارتر سیگارش را روشن کند!

 


امروز ۱۴ آوریل، سی و چهار سال از درگذشت سیمون دوبووار و فردا ۱۵ آوریل، چهل سال از درگذشت ژان پل سارتر می‌گذرد.

به گمانم این عکس‌ها از سفر این دو نویسنده به کوبا در سال ۱۹۶۰ را بتوان جزء یکی از جذاب‌ترین رویدادهای ادبی – سیاسیِ صدهٔ اخیر به حساب آورد. البته عیان است که علاوه‌بر سیاست و ایدئولوژی، این دو نویسنده زندگی را به معنای حقیقیِ آن زیسته‌اند و کتاب‌های خود را در زندگیِ حقیقی تجربه و لمس کرده‌اند.

اگر می‌خواهید بیش‌تر از این سفر بدانید و بخوانید پیشنهاد می‌کنم کتاب «جنگ شکر در کوبا» نوشتهٔ ژان پل سارتر را ورق بزنید.

وقتی چه گوارا کبریتش را آتش می‌زند تا سارتر سیگارش را روشن کند

وقتی چه گوارا کبریتش را آتش می‌زند تا سارتر سیگارش را روشن کند

 

دیدار چه گوارا و سارتر 

دیدار چه گوارا و سارتر

 

 

دیدار چه گوارا و سارتر 

دیدار چه گوارا و سارتر

 

دیدار چه گوارا و سارتر 

دیدار چه گوارا و سارتر

 

کتاب جنگ شکر در کوبا اثر سارتر

کتاب جنگ شکر در کوبا اثر سارتر

 

 

 

 


مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات می‌رود و شعرها و داستان‌ها را همراه با نقد منتشر می‌کند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستان‌هایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیب‌شناسی ضعف‌ها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.


مدیر مسئول و سردبیر:

مجتبا نریمان

نشانی و شماره تماس

شماره تماس: 88527713 – 021

همراه: 383 0282 0912

نشانی: تهران، سهرودی شمالی، کوچه قرقاول، پلاک 36 ، واحد

ایمیل: ‏Email: nopa.magazine@gmail.com

واتساپ: WhatsApp: 0912-0282-383

کانال تلگرام مجله: https://t.me/nopa_magazine

صمد بهرنگی یا ساعدی را خوانده‌ای؟

در زندان اوین پاسبانی بود آذربایجانی که نصف وقت کار می‌کرد. روزی که غلامحسین ساعدی را شلاق زده بودند، برای این‌که پاهایش ورم نکند، این پاسبان آن‌ها را ماساژ می‌داد. غلامحسین را نمی‌شناخت و فقط می‌دانست که دکتر است.از او می‌پرسد: تو چه کار کرده‌ای که این‌طور تو را زده‌اند؟ صمد بهرنگی یا ساعدی را خوانده‌ای؟

از کتاب خاطرات مصطفی خلجی از دوران زندان خود در زمان شاه

 

صمد بهرنگی یا ساعدی را خوانده‌ای؟

صمد بهرنگی یا ساعدی را خوانده‌ای؟

پرتره غلامحسین ساعدی

اثر هانیبال الخاص

 

غلامحسین ساعدی (زادهٔ ۲۴ دی ۱۳۱۴، تبریز – درگذشتهٔ ۲ آذر ۱۳۶۴، پاریس) با نام مستعارِ گوهرِ مراد، پزشک و نویسنده پُرآوازه ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز می‌نوشت و با بهرام بیضایی و اکبر رادی از نامدارترین نمایشنامه‌نویسان زبان فارسی به‌شمار می‌رود. براساس شاهکار او گاو فیلم مشهوری به همین نام ساخته شده‌است.او گرایش سیاسی به سازمان مجاهدین خلق داشت.

صمد بهرنگی یا ساعدی را خوانده‌ای؟

صمد بهرنگی یا ساعدی را خوانده‌ای؟

ساعدی در ادبیات و اندیشهٔ سیاسی از پیروان جلال آل احمد به‌شمار می‌رفت؛ و از اوایل تشکیل کانون نویسندگان ایران بدان پیوست؛ ولی عمرش دیری نپایید، پس از انقلاب ۱۳۵۷ از راهِ پاکستان به فرانسه گریخت، و سال ۱۳۶۴ در پاریس جان سپرد، و در گورستان پرلاشز، با تشییع جمع بزرگی از ایرانیان پاریس، به خاک سپرده شد.

 

 

 


مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات می‌رود و شعرها و داستان‌ها را همراه با نقد منتشر می‌کند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستان‌هایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیب‌شناسی ضعف‌ها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.


مدیر مسئول و سردبیر:

مجتبا نریمان

نشانی و شماره تماس

شماره تماس: 88527713 – 021

همراه: 383 0282 0912

نشانی: تهران، سهرودی شمالی، کوچه قرقاول، پلاک 36 ، واحد

ایمیل: ‏Email: nopa.magazine@gmail.com

واتساپ: WhatsApp: 0912-0282-383

کانال تلگرام مجله: https://t.me/nopa_magazine

خاطره چخوف و تولستوی از زبان آنتوان چخوف

خاطره چخوف و تولستوی از زبان آنتوان چخوف

چخوف برای گندیچ تعریف کرد: «تولستوی به‌خاطر بیماری نمی‌توانست از بستر بیرون بیاید. درمورد خیلی چیزها حرف زدیم از جمله من و آثارم. درنهایت وقتی خواستم خداحافظی کنم دست مرا گرفت و گفت: «مرا برای وداع ببوس!» وقتی خم شدم تا گونه‌ام را ببوسد در گوشم با صدای پرانرژی مردی کهن‌سال گفت: “می‌دانی از نمایشنامه‌هایت متنفر هستم. شکسپیر نویسنده بدی بود و به‌نظرم نمایشنامه‌های تو بدتر هستند. همین.”» گندیچ همچنین اشاره می‌کند با این‌که تولستوی علاقهٔ خاصی به چخوف داشت، اما با نمایشنامه‌‌های او رابطه خوبی نداشت و یک‌بار به چخوف گفت: «نمایشنامه‌‌نویس باید دست تماشاچی را بگیرد و او را به مسیری ببرد که خودش می‌خواهد. حالا من با شخصیت‌های تو کجا می‌روم؟ به سمت مبلی در پذیرایی، چون شخصیت‌هایت جای دیگری برای رفتن ندارند.» طبق گفتهٔ گندیچ، دو نویسندهٔ بزرگِ روسیه به این حرف می‌خندند، اما چخوف بعداً نزد دوستش اعتراف می‌کند: «وقتی دارم نمایشنامهٔ جدیدی می‌نویسم و می‌خواهم شخصیت را از صحنه بیرون ببرم، حرف‌های لِو نیکولائوویچ (تولستوی) را به‌یاد می‌آورم و فکر می‌کنم شخصیت کجا می‌رود، هم دلم می‌خواهد بخندم و هم عصبانی می‌شوم.»

مجله ادبی نوپا

 

 

 


مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات می‌رود و شعرها و داستان‌ها را همراه با نقد منتشر می‌کند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستان‌هایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیب‌شناسی ضعف‌ها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.


مدیر مسئول و سردبیر:

مجتبا نریمان

نشانی و شماره تماس

شماره تماس: 88527713 – 021

همراه: 383 0282 0912

نشانی: تهران، سهرودی شمالی، کوچه قرقاول، پلاک 36 ، واحد

ایمیل: ‏Email: nopa.magazine@gmail.com

واتساپ: WhatsApp: 0912-0282-383

کانال تلگرام مجله: https://t.me/nopa_magazine

چاپ کتابی از کیوان باژن راجع‌ به احمد محمود

چاپ کتابی از کیوان باژن راجع‌ به احمد محمود

 

بابک اعطا (محمود) فرزند  احمد محمود در صفحهٔ خود از چاپ کتابی ۷۲۰ صفحه‌ای توسط کیوان باژن راجع‌ به احمد محمود خبر داد.

 

چاپ کتابی از کیوان باژن راجع‌ به احمد محمود

چاپ کتابی از کیوان باژن راجع‌ به احمد محمود

 

کیوان باژن کیست؟

کیوان باژن از اعضای کانون نویسندگان ایران امروز بوده و از آثار تالیفی کیوان باژن می توان به مجموعه داستان «از پشت دیوارهای خاکستری»،«انسان رو در روی جهان» و «دیروز تا بی نهایت صفر …!» اشاره کرد.

 

احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود

احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود (۴ دی ۱۳۱۰، اهواز – ۱۲ مهر ۱۳۸۱، تهران) نویسندهٔ معاصر بود. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی می‌دانند. معروف‌ترین رمان او، همسایه‌ها، در زمرهٔ آثار برجستهٔ ادبیات معاصر ایران شمرده می‌شود.

 

 

 


مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات می‌رود و شعرها و داستان‌ها را همراه با نقد منتشر می‌کند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستان‌هایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیب‌شناسی ضعف‌ها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.


مدیر مسئول و سردبیر:

مجتبا نریمان

نشانی و شماره تماس

شماره تماس: 88527713 – 021

همراه: 383 0282 0912

نشانی: تهران، سهرودی شمالی، کوچه قرقاول، پلاک 36 ، واحد

ایمیل: ‏Email: nopa.magazine@gmail.com

واتساپ: WhatsApp: 0912-0282-383

کانال تلگرام مجله: https://t.me/nopa_magazine

چند نامه به شاعری جوان


چند نامه به شاعری جوان

تکه‌هایی از کتابِ چند نامه به شاعری جوان .

 

چند نامه به شاعری جوان

چند نامه به شاعری جوان


چند نامه به شاعری جوان .

از من می‌پرسید که شعرهای شما خوب است یا نه؟
این نکته را از من می‌پرسید حال آن‌که پیش از من از دیگران پرسیده‌اید، شعرهای خود را به مجله‌ها می‌فرستید و آن‌ها را با شعر دیگران می‌سنجید،
و چون بعضی روزنامه‌ها از نشرِ مشق‌های شما خودداری می‌کنند،
غمگین می‌شوید!
از این پس، چون به من اجازه داده‌اید که شما را راهنمایی کنم، تمنّا دارم که از همۀ این کارها خودداری کنید. نظرِ شما به خارج متوجه شده و همین نکته است که به‌خصوص باید از آن بپرهیزید.
هیچ‌کس نمی‌تواند شما را پند بدهد یا راهنمایی کند، هیچ‌کس!
برای رسیدن به مقصود، یک راه بیش‌تر نیست. در خود فرو بروید و احتیاجی را که موجبِ نوشتنِ شماست جست‌وجو کنید.
ببینید که آیا این امر در ژرفی‌های دلِ شما ریشه دارد؟
از تهِ دل پیشِِ خود اعتراف کنید که اگر شما را از نوشتن باز می‌داشتند، می‌مردید؟ اگر می توانید پیشِ چنین پرسشِ متینی، دلیرانه بایستید و به سادگی و جرأت بگویید: «آری ناگزیرم»؛ آنگاه زندگانی خود را بر وفقِِ این احتیاج مرتب کنید. زندگانیِ شما تا بیهوده‌ترین و تهی‌ترین دمِ آن، باید نشانه و شاهدِ چنین شوقی باشد. پس به طبیعت نزدیک شوید… به گمانِ من برای آن‌که کسی از نویسندگی چشم بپوشد، همین بس است که بداند بی‌نوشتن هم می‌تواند زندگی کند…
مرادِ من از این گفتار آن بوده است که شما را نصیحت کنم تا بدان‌گونه که طبیعت شما را می‌پرورد برویید.

(از نامۀ نخستین، صص 26 -30)

***
از شما تمنّایی دارم. کتاب‌ها و مقالاتی را که دربارۀ اصولِ هنر یا انتقاد نوشته‌اند تا می‌توانید کم‌تر بخوانید. زیرا این نوشته‌ها یا نتیجۀ فکرهای محدود و جامدی است که از فرطِ افسردگی دور از ذوقِ هنرند، و یا عبارت پردازی‌های استادانه‌ای ست.
یک روز عقیده‌ای در این نوشته‌ها قانونِ کلّی می‌شود، و روز دیگرِ عقیده‌ای مخالف آن.
آثار هنری خلوتیان‌اند و برای آشنایی با ایشان، هیچ وسیله‌ای بدتر از انتقاد نیست.
عشق است و بس که می‌تواند این آثار را دریابد، نگه دارد، و دربارۀ آن‌ها عادلانه حکم کند. همیشه دلِ خود را، مقابلِ این شرح‌ها و بحث‌ها و مقدمه نویسی‌ها حاکم قرار دهید.

 

(از نامۀ سوم، ص 33)

 


(ترجمۀ پرویز ناتل خانلری، انتشارات معین، چاپ ششم، 1391)
23 فروردین 99

 

 

 


مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات می‌رود و شعرها و داستان‌ها را همراه با نقد منتشر می‌کند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستان‌هایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیب‌شناسی ضعف‌ها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.


مدیر مسئول و سردبیر:

مجتبا نریمان

نشانی و شماره تماس

شماره تماس: 88527713 – 021

همراه: 383 0282 0912

نشانی: تهران، سهرودی شمالی، کوچه قرقاول، پلاک 36 ، واحد

ایمیل: ‏Email: nopa.magazine@gmail.com

واتساپ: WhatsApp: 0912-0282-383

کانال تلگرام مجله: https://t.me/nopa_magazine

بخشی از رمان بوف کور نوشته صادق هدایت

بخشی از رمان بوف کور نوشته صادق هدایت

من پنجرهٔ اتاقم را بسته بودم، برای اين‌كه سر فارغ نقاشی بكنم. نزديک غروب، گرم نقاشی بودم؛ يک مرتبه در باز شد و عمويم وارد شد؛ يعنی خودش گفت كه عموی من است، من هرگز او را نديده بودم، چون از ابتدای جوانی به مسافرت دوردستی رفته بود. گويا ناخدای كشتی بود، تصور كردم شايد كار تجارتی با من دارد، چون شنيده بودم كه تجارت هم می‌كند- به‌هرحال عمويم پيرمردی بود قوزكرده كه چالمهٔ هندی دور سرش بسته بود، عبای زرد پاره‌ای روی دوشش بود و سر و رويش را با شال گردن پيچيده بود، يخه‌اش باز و سينه پشم‌آلودش ديده می‌شد- ريش كوسه‌اش را كه از زير شال‌گردن بيرون آمده بود می‌شد دانه‌دانه شمرد، پلک‌های ناسور سرخ و لب شكری داشت. يک شباهت دور و مضحک با من داشت، مثل اين كه عكس من روی آينهٔ دق افتاده باشد.

بخشی از رمان «بوف کور»
نوشتهٔ: صادق هدایت
طرح از: مرتضی ممیز

 

بخشی از رمان بوف کور نوشته صادق هدایت

بخشی از رمان بوف کور نوشته صادق هدایت

 

 

 


مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات می‌رود و شعرها و داستان‌ها را همراه با نقد منتشر می‌کند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستان‌هایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیب‌شناسی ضعف‌ها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.


مدیر مسئول و سردبیر:

مجتبا نریمان

نشانی و شماره تماس

شماره تماس: 88527713 – 021

همراه: 383 0282 0912

نشانی: تهران، سهرودی شمالی، کوچه قرقاول، پلاک 36 ، واحد

ایمیل: ‏Email: nopa.magazine@gmail.com

واتساپ: WhatsApp: 0912-0282-383

کانال تلگرام مجله: https://t.me/nopa_magazine

تفنگ محمد بهمن بیگی و صادق هدایت گیاه‌خوار

تفنگ محمد بهمن بیگی و صادق هدایت گیاه‌خوار از این قرار است که محمد بهمن بیگی می‌گفت: در ۲۴ سالگی موقعی که فارغ‌التحصیل شده بودم، کتاب بوف کور صادق هدایت را خواندم. همیشه دلم می‌خواست صادق هدایت را ببینم.

شنیده بودم که روزهای جمعه با عده ای از دوستانش مثل بزرگ علوی، نیما یوشیج و چند نفر دیگر در کافه نادری شمیران جمع می‌شوند و چای می‌خورند و حرف می‌زنند.


روز جمعه‌ای سوار درشکه شدم و به کافه نادری شمیران رفتم. در گوشهٔ کافه، میزی گذاشته‌اند و عده‌ای دورش نشسته اند.
پرسیدم صادق هدایت کدام یک از آن‌هاست؟


گفتند: آن فرد عینکی. رفتم و سلام کردم و گفتم آمده‌ام شما را ببینم. کتاب بوف کور را خوانده‌ام و چند جمله هم از آن را حفظ برایش خواندم.‌ خیلی خوشش آمد. کمی با هم حرف زدیم.
گفت: اهل کجا هستی؟ گفتم: قشقایی هستم و تازه لیسانس حقوق گرفته‌ام.
گفت: چنین جوانی با این قدرت سخنوری و با این قیافه و هیکل برازنده، باید هم قشقایی باشد.

تفنگ محمد بهمن بیگی و صادق هدایت گیاه‌خوار

تفنگ محمد بهمن بیگی و صادق هدایت گیاه‌خوار


از من پرسید: خب حالا که قشقایی هستی، تفنگ هم داری؟
گفتم: بله تفنگ هم دارم.
گفت: آهو هم می‌زنی؟
گفتم: بله آهو هم می‌زنم.
گفت: تفنگ دست آهو هم می‌دهی؟


فهمیدم که چه می‌گوید. چون هدایت گیاه‌خوار بود و مخالف شکار و کشتن حیوانات.
گفتم فهمیدم چه گفتی.

خیلی مهربانی کرد و احترام. خداحافظی کردم. بعد از مدتی که از تهران به ایل بازگشتم، دو تا تفنگ داشتم که گفتم آن‌ها را آوردند. هردو تا را به پارک بمو بخشیدم.

(‌پارک بمو منطقه حفاظت شده در نزدیکی شیراز بالای دروازه قرآن.)
پدرم ناراحت شد.

گفتم: من دیگر از این به بعد تفنگ در دست نخواهم گرفت.

بعد از تعطیلات به تهران برگشتم.‌

باز به کافه نادری رفتم و کتاب عرف و عادت در عشایر فارس را هم که در آن اشاره کرده بودم چارهٔ درد عشایر فشنگ، تفنگ، جنگ و خونریزی نیست، قلم است و کاغذ و سواد و علم و کتاب، به او تقدیم کردم و گفتم من تفنگ‌هایم را بخشیدم و دیگر شکاری نخواهم کرد.

بعد از این ملاقات، با هم دوست شدیم و مطلبی هم دربارهٔ کتابم نوشت که در مجلهٔ سخن چاپ شد.

بانوی ایل (گفتگو با سکینه کیانی “بهمن بیگی” نشر قلمکده، ۱۳۹۹، به کوشش فرح نیازکار
از صفحهٔ فیسبوک عادل بیابانگرد جوان)

 

 

تفنگ محمد بهمن بیگی و صادق هدایت گیاه‌خوار

تفنگ محمد بهمن بیگی و صادق هدایت گیاه‌خوار

 

 

 

 

 


مجلهٔ ادبی «نوپا» با رویکردی تازه در پی کشف استعدادهای شناخته نشده در عرصهٔ ادبیات می‌رود و شعرها و داستان‌ها را همراه با نقد منتشر می‌کند. مجلهٔ نوپا به سردبیری مجتبا نریمان در کنار انتشار مطالب ادبی، سعی دارد در شناخت شعر و داستان‌هایی که، دور از هرگونه حشو و زوایدِ تبلیغاتی و گذرا، ارزش ادبی و هنری دارند، به مخاطبان خود کمک کند و به آسیب‌شناسی ضعف‌ها و علل سقوطِ برخی جریانات ادبی بپردازد.


مدیر مسئول و سردبیر:

مجتبا نریمان

نشانی و شماره تماس

شماره تماس: 88527713 – 021

همراه: 383 0282 0912

نشانی: تهران، سهرودی شمالی، کوچه قرقاول، پلاک 36 ، واحد

ایمیل: ‏Email: nopa.magazine@gmail.com

واتساپ: WhatsApp: 0912-0282-383

کانال تلگرام مجله: https://t.me/nopa_magazine